نگرش هاى اجتماعى حجّ
يكى از حكمتهاى بزرگ حجّ، اين راهپيمائى ايمانى و الهى فهميدن اين نكته است كه دين رابطه فردى انسان با خدا نيست بلكه نظامى است اجتماعى كه بر تمامى جهات زندگى تأثير مى گذارد. اجتماعى بودن دين همچنين از برگزارى نماز جمعه و جماعات و بيشتر شعائر الهى كه به تعظيم آنها در آيه) وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَامِن تَقْوَى الْقُلُوبِ 1 امر شده است، برداشت مى شود..
سكون و جمود مشكل بشريّت
پر واضح است كه انسان به خودى خود ساكن مىباشد؛ تفسير و تحوّل او از حالت سكون به زندگى فعّال از جمله اعمالى است كه در بستر تمدّن و با اراده و آگاهى صورت مىگيرد. بدون آگاهى و اراده، انسان از ذات ساكن خود رهايى نخواهد يافت و نخواهد توانست درآسمان جامعه خود به پرواز درآيد. چون انسان تنها موجود زندهاى است كه بخاطر احساس نياز در يك جامعه زندگى مىكند، او اين كار را با آگاهى و اراده انجام مىدهد، و هر چقدر هر كدام از اين دو عنصر ناديده انگاشته شوند، از تمدّن و پيشرفت باز خواهيم ماند. و چون سكون جزء ذات انسان است؛ ممكن است تعاليم قرآن و ساير كتبآسمانى را منحرف سازد و آنها را از تعاليم پربار اجتماعى، سياسىو اقتصادى به مجموعهاى از روش هاى فردى تبديل كند.
و اين همان مشكلى است كه گريبانگير امّتهاى گذشته بوده است. امّت هاى گذشته دين را به يك تجربه فردى تبديل كردند و جلوههاىاجتماعى و فرهنگى آن را به فراموشى سپردند و به جلوههاى فردى آن بسنده کردند.
مسلمانان نيز در طول تاريخ مبتلا به اين مشكل بودهاند، و به نوبه خود از دين، فقط يك رابطه فردى را اخذ كردند. فرار از مسؤوليّت و دورى از مشكلات سياسى از تبعات اين طرز تفكّر مىباشد كه تا امروز هم ادامه يافته است. لذا بايد به شريعت الهى چنگ زنيم تا تنگ نظرى ما نسبت به دين تغيير يابد.
براى عبادت پروردگار نبايد به كنج خانهها پناه بريم بلكه بايد مساجد را از وجود تكتكمان پر كنيم.
احاديث شريفه ما را به بُعد اجتماعى عبادات تشويق مىكند؛ مثلاً ثواب نمازى كه در خانه خوانده شود، ده حسنه مىباشد. حال اينكه ثواب آن نماز در مسجد به صد حسنه و در مسجدى كه نماز جماعت درآن برگزار مىشود بيشتر و بيشتر مىشود.
روابط اجتماعى مشكل گشاست
اگر از همين دريچه اجتماعى به اسلام نظر كنيم وجوب حجّ را يكامر اجتماعى خواهيم يافت، به بيان ديگر مسلمانان بايد از سراسرجهان به مكّه مكرمه بيايند و گرد خانه خدا كه آن را “قِياماً لِلنَّاسِ"خوانده طواف كنند، و در يك زمان به عبادت بپردازند و در ماهى معيّنى در مكّه گرد هم آيند. به عنوان مثال اگر كسى روز نهم ذىالحجّه عرفات را درك كند مانند كسى است كه حجّ بجا نياورده و اين اهمّيّت كارهاى اجتماعى و دسته جمعى را در نزد دين اسلام نمايان مىسازد.
ساير تعاليم الهى نيز همين گونهاند، هنگامى كه قرآن ما را بهدرستى و صدق و وفاى به عهد و حسن ظنّ و تعاون و گفتار نيك…مىخواند، ما را به عملى اجتماعى وامىدارد. چون مثلاً صداقت با وجود ديگران معنا مىشود، همچنين است ساير موارد ذكر شده. مثلاً بدگمانى و استفاده از القاب ناشايست براى ديگران و بالخصوص در روابط بين گروه ها و احزاب و… متجلّى مىشود. پس برماست كه در زير چتر تعاليم اجتماعى اسلام، اخلاق اسلامى را فرا گرفته و به آن عمل كنيم.
اگر به سوره مباركه حجرات نظرى بيفكنيم، خواهيم ديد كه خداوند متعال در بحث چگونگى روابط مسلمانان با يكديگر از احتمال درگرفتن جنگ بين دو طايفه مسلمان خبر مىدهد و مىفرمايد:
)وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا…. 2
“اگر دو طايفه از مؤمنين با هم به جنگ پرداختند پس بين آنها صلح برپا داريد…”
و سپس موضوع اخلاقى ديگرى را بيان مىدارد و مىفرمايد:
…وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الْاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيَمانِ… 3
“…و به لقبهاى زشت يكديگر را نخوانيد كه پس از ايمان به خدا نام فسق و گناه بسيار زشت است…”
و مىفرمايد:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ…4
“اى اهل ايمان از بسيارى پندارها در حقّ يكديگر اجتناب كنيد كهبرخى ظنّ و پندارها معصيت است…”
بر همين اساس اگر رابطه دو طايفه و گروه حسنه شود روابطشخصى بين افراد آن دو گروه نيز خوب مىشود. روابط بين گروههاوطوايف روابطى اساسى مىباشند چون در صورت مثبت بودن تمدّنساز خواهند بود، و در صورت منفى بودن ما را عقب مانده باقىمىگذارند، بلكه ما را به جاهليّت بازمى گردانند.
از حكمتها و فوائد چنين تجمّعاتى كه براساس ايمان پايه ريزىشده است اين است كه دين را با جلوههاى اجتماعيش خواهيم فهميد.از بارزترين و مهمترين ادعيه هاى كه خواندن آن توصيه شده، سخن خداوند بارى تعالى از زبان پيامبر خود يوسف صدّيقه عليه السلام مى باشد كه مى فرمايد:
… فَاطِرَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنتَ وَلِيِّ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِماًوَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ. 5
“…آفريننده آسمان و زمين تويى ولي نعمت و محبوب من در دنيا وآخرت مرا به تسليم و رضاى خود بميران و با صالحانم مشحور فرما.”
و در آيه اى ديگر مىفرمايد: …وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ .6
“…و با مردان راستگوى - با ايمان - بپيونديد.”
براى همين تعاليم الهى اسلام بايد در قالب ساختار اجتماعى عرضه شود، اگر ما تحقّق اين جامعه ايمانى را تضمين كنيم تربيت انسان ايده آل از نظر اسلام نيز تضمين خواهد شد. در واقع انسان، و فرد اساس ساختار اجتماعى مىباشد و اين اقتضاى هر فرد است كه به تنهايى زندگى نكند.
پی نوشت ها
1 - سوره حجّ، آيه 32.
2 - سوره حجرات، آيه 9.
3 - سوره حجرات، آيه 11.
4 - سوره حجرات، آيه 12.
5 - سوره يوسف، آيه 101.
6 - سوره توبه، آيه 119.
منبع: آيت الله سيد محمد تقى مدرسى، ملاقات محبوب، مترجم: سيد ياسر قزوينى حائرى